English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1364 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diplomatize U سیاست مداری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. U ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
monetrarist keynesian debate U اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clocks U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clocks U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
politick U سیاست بافی کردن
begger my neighbour policy U سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
carpetbag U سیاست بازی ودغلکاری کردن
to break off diplomatic relations U روابط دیپلماتیکی را قطع کردن [سیاست]
clamper U مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
politicises U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicize U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing U سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
circuit family U خانواده مداری
short circuit U کوته مداری
zonary U مداری ناحیهای
circuit diagram U دیاگرام مداری
orbital velocity U سرعت مداری
preorbital U پیش مداری
zonal U مداری ناحیهای
orbital period U تناوب مداری
connection diagram U دیاگرام مداری
orbital element U عناصر مداری
swinging cross U کوته مداری وزشی
circuit switching U راه گزینی مداری
series U مداری که قط عات آن با هم سری هستند
edge U فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edges U فرایند یا مداری که با تغییر سطح
uart U مداری که از UART برای تبدل نوع داده
blind circuit U مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
gating circuit U مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
cloning U کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
clones U کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
cloned U کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
circuit U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
balun U مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
circuits U مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
clone U کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
invisible U مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
mux U مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
nmos U مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
n channel mos U مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
crowbar U مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
crowbars U مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
squeezer U فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
read U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
multiplexor U مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
reads U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
differentiating cicuit U مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
interfaces U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interface U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
i/o board U تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
convertor U مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
ACIA U مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد داده سری را با استفاده از دستیابی غیرهمگام ارسال و دریافت کند
dip U خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dips U خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
converter U مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
asynchronous U مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
policy U سیاست
politics U سیاست
kingcraft U سیاست
diplomacy U فن سیاست
politic U سیاست
king craft U سیاست
politcs U سیاست
policies U سیاست
port U مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
politics U علم سیاست
laisser faire U سیاست اقتصادازاد
king craft U سیاست پادشاهی
policies U مسلک سیاست
monetary policy U سیاست پولی
politics U سیاست مدون
stop go policy U سیاست تثبیت
laissez faire U سیاست اقتصادازاد
public policy U سیاست عمومی
foreign policy U سیاست خارجی
politician U سیاست مدار
economic policy U سیاست اقتصادی
restrictionism U سیاست محدودیت
public life U زندگی در سیاست
acrobats U سیاست باز
politicians U اهل سیاست
policy making U سیاست گذاری
policy-making U سیاست گذاری
the policy of the government U سیاست دولت
politician U وارددر سیاست
acrobat U سیاست باز
politician U اهل سیاست
diplomatically U سیاست مابانه
politicians U سیاست مدار
politicians U وارددر سیاست
income policy U سیاست درامدی
monopolist U سیاست انحصاری
expansionary policy U سیاست انبساطی
neutralism U سیاست بی طرفی
fair deal U سیاست منصفانه
health policy U سیاست بهداشتی
development policy U سیاست توسعه
national policy U سیاست ملی
policy of contianment U سیاست تحدیدی
policy makers U سیاست گذاران
wage policy U سیاست دستمزد
fiscal policy U سیاست مالی
financial policy U سیاست مالی
policy U مسلک سیاست
political sclence U سیاست مدن
employment policy U سیاست اشتغال
politcs U سیاست شناسی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti development policy U سیاست ضد توسعه
power politics U سیاست زور
politcs U علم سیاست
commercial policy U سیاست بازرگانی
new deal U سیاست جدید
diplomacy U سیاست سیاستمداری
fiscal policy U سیاست مالیاتی
social policy U سیاست اجتماعی
mercantilism U سیاست بازرگانی
colonialism U سیاست مستعمراتی
realpolitik U سیاست زور
budgetary policy U سیاست بودجهای
realpolitik U سیاست عملی
realpolitik U سیاست تجربی
tax policy U سیاست مالیاتی
PIA U مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
electoral term U دوره مقننه [سیاست]
contractionary fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
party politics U سیاست بازیهای حزبی
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
brinkmanship U سیاست قبول مخاطره
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
political sclence U علم سیاست کشورها
legislative periode U دوره مقننه [سیاست]
parliamentary term U دوره مقننه [سیاست]
tools of fiscal policy U ابزار سیاست مالی
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
restrictive fiscal policy U سیاست مالی انقباضی
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
intransigeance U سخت گیری در سیاست
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
institutionalism U سیاست خیریه واخلاقی
functional finance U سیاست مالی اصولی
easy money policy U سیاست گشایش پول
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
plateform U اعلامیه سیاست دولت
International politics. U سیاست بین الملل
pure fiscal policy U سیاست مالی خالص
polity U طرز اداره سیاست
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
polities U طرز اداره سیاست
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
outward looking policy U سیاست برون نگر
discretionary fiscal policy U سیاست مالی اختیاری
discount rate policy U سیاست نرخ تنزیل
executive council [of a political party] U شورای مجریه [سیاست]
rabble-rouser U عوام انگیز [سیاست]
ostrich policy U سیاست خود فریبی
Pied Piper U عوام انگیز [سیاست]
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
executive [of a political party] U شورای مجریه [سیاست]
launch into politics U داخل سیاست شدن
I have nothing to do with politics. U کاری به سیاست ندارم
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
tight money U سیاست پولی انقباضی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
expansionary fiscal policy U سیاست مالی انبساطی
nonintervention U سیاست عدم مداخله
nonintervention U سیاست کناره گیری
conservatism U سیاست محافظه کاری
opposition party U حزب مخالف [سیاست]
To enter politics . U وارد سیاست شدن
to launch in to politics U داخل سیاست شدن
austere fiscal policy U سیاست مالی مضیق
pure monetary policy U سیاست پولی خالص
executive council [of a political party] U مجلس اجرائی [سیاست]
income policy U سیاست مربوط به درامدها
nationality [citizenship] U ملیت [حقوق] [سیاست]
citizenship [status of a citizen] U ملیت [حقوق] [سیاست]
executive [of a political party] U مجلس اجرائی [سیاست]
the open door policy U سیاست دروازههای باز
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1اجزای تشکیل دهنده سازمان
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com